اوای عشق

اوای عشق

سلام دوستان گلم خوش اومدین

امیدوارم از اینجا خوشتون بیاد

نظر یادتون نره میبوسمتون بای

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1398برچسب:,ساعت21:47توسط سما | |

 

پرم از گریه نمیخوام کسی اشکامو ببینه نمیخوام هیچکی به جز تو دیگه روبروم بشینه نمیخوام وقتی که اشکام روی

 

گونه هام میریزه دستی غیره دستای تو گل اشکامو بچینه میخوام اروم بگیرم میخوام اروم بگیرم تو دسای

 

پاکو نجیبت کسی غیره من نباشه توی قلب نازنینت روی قلبم پا نذارنروکه من ذیوونه میشم تو بمون

 

که باتو باشم تنها ارزوم همینه وقتی دستامو میگیری غصه ها واسم تمومه اگه یه لحظه

 

نباشی زندگی واسم حرومه خط به خط ترانه هامو من برای تو میخونم بهترین

 

دقیقه هامو وقف عشق تو میدونم میخوام اروم بگیرمممممممممممممم

+نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,ساعت12:49توسط سما | |

 

دلم رو به قلبی دیگه سپردم

 

پریشونو گریون

 

و دل شکسته

 

 

هنوزم به هیچکی دلی نبسته

 

چقد مگفت دوباره دوباره برگرد

 

چه روزا که بی من تنهایی سر کرد

یه روزی یه جایی یه دل شکوندم

 

یکی عاشقم شد به پاش نموندم

 

چه اسون چه راحت ازش گذشتم

+نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,ساعت12:48توسط سما | |

ای دل خسته دیگه تنهایی بسه

 

غصه نخور تو کی تورو شکسته

 

ای دل تنها بزن به بیخیالی

 

توهم برو بهش بگو دوسش نداری

 

دوست نداره اون بی خیاله

 

تنهات گذاشته رفته این که گریه نداره

 

لعنت به مرامت

 

 

 

 

 

+نوشته شده در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:,ساعت12:43توسط سما | |

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت23:12توسط سما | |

اخه تو مشکلم رو میدونستی  خداییش تو میخاستی میتونستی

جواب مهروبونیمو ندادی   نگونه قدرمو نمیدونستی

منو از دست حرفات خسته کردی

خداییش بد منو وابسته کردی

جوونیمو ازم راحت ربودی

خداییش اون که میگفتی نبودی

انسافا تو رفاقت کم گذاشتی

منه عاشق رو اصلا دوس نداشتی

دله تنهام که رسما بود با تووووووو

خداییش مشکل از من بود یا تووووووووو

بهم عاشق شدن رو یاد دادی

چه قد زود منو دست اب دادی

خداییش ساده بودم میدونستم

زیادی تو رو سر تر میدونستم

منواز دست حرفات  خسته کردی

خداییش بد منو وابسته کردی

جوونیمو ازم راحت ربودی 

خداییش اون که میگفتی نبودی

انسافا تو رفاقت کم گذاشتی

منه عاشق رو اصلا دوس نداشتی

دله تنهام که رسما بود با تو  خداییش مشکل از من بود یاتووووووووووووووووووووووووووووووو

باشه هر چی تو بگی

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت23:9توسط سما | |

حالا که تموم شد تو هم داری میری مبادا که دسته کسی رو بگیری

 

خدا یا نگام کن درس تو چه وقتی پر از دردم اما میخندم به سختی

گلومو رها کن تو ای حق حقه من میمردم برا اون نبود عاشقه من

مبادا که عشقم تو قلبش بمیره میترسم که دسته کسی رو بگیره

بگین کاری این بار ازم بر نیومد

بگین کم اوردم یا ضبرم سر اومد

بگین باز بیادو به قلبم بشینه

بگین جایه اسمش هنوز نقطه چینه

تو احساسه من رو چه راحت ربودی اگر من شکستم مقصر تو بودی

مگه من رو در حد مردن ندیدی تو دل خور نبودی چرا دل بریدی

دلم روزو شب رو تو تنهایی سر کرد

بگین که تمومه دعاهاش اثر کرد

بگین اونو دسته خدامون سپردم

مقصر نبودم ولی پاشو خوردم

بگین خیلی وقته که صبرم سر اومد

بگین کاری کرده که دادم در اومد

بگین خیسه اشکه همه تارو پودم

 بگین  تا بدونه مقصر نبودم

...... 

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت23:7توسط سما | |

زندگی تلخه

زندگی ترسه

زندگی درده ولی با تو بهشته

من اگه تنهام

تنها با غمهام

غرقه ماتم هام

اینم از سرنوشته

چرا سرنوشته من اینجور رقم خورد

چرا عشق خوبمون بد جور به هم خورد

گفته بودم شعر من رنگی نداره میخونم

تا که برگردی دوباره

قلبم  قلبم داغونه

چشماممم

چشمام گریونه

چرا نموندی پیشم

دارم دیوونه میشم

دستام

دستامو بگیر

برگرد برگرد و ببین

دیگه دارم میمیرم

دارم اتیش میگیرم

نزار تو حسرت عشقت بمونه این دل تنها

دارم میمیرم از دوریت

نزار بمونم تو غمها غمهااا

کسی جز تو نمیتونه امید قلب من باشه

نزار قلب تو ازم جدا شه

چرا سرنوشت من اینجور رقم خورد

چرا عشق خوبمون بد جور به هم خورد

گفته بومدم شعر من رنگی نداره

میخونم تاکه برگردی دوباره

 

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت23:6توسط سما | |

نامه ی بی جواب

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی
فدای مهربونیات چه مکنی با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون
فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
یه قلب تنها و کبود هلک یه نگاهته
من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره
بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی
یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب
یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه
غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خدای مهربون
راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم
رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره
غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه
سرفه های مکررم مال هوای دوریه
گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه
مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟
دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون
یادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجره
داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره
یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم
تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم
امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی
فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست
با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست
عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم
داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر
حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه
تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه
زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه
تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه
مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه
دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار
تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار
فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم
به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن
نورشونو بدرقه پکی خنده هات کنن
یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره
مریم همون کسی که بیشتر از همه دوست داره
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی
فدای مهربونیات چه مکنی با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون
فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
یه قلب تنها و کبود هلک یه نگاهته
من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره
بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی
یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب
یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه
غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خدای مهربون
راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم
رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره
غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه
سرفه های مکررم مال هوای دوریه
گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه
مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟
دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون
یادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجره
داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره
یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم
تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم
امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی
فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست
با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست
عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم
داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر
حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه
تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه
زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه
تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه
مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه
دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار
تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار
فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم
به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن
نورشونو بدرقه پکی خنده هات کنن
یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره
مریم همون کسی که بیشتر از همه دوست داره
 

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت23:3توسط سما | |

.سخته گذشته...تو نمی دونی چطور گدشت که بتونی سختی هاش رو درک کنی...

نمی دونی...نمی دونی...که چه سخته نا خواسته آرزوی محالت رو بت کسی تقسیم کنی،و مشکل تر از همه اینکه...ببینی و بشکنی و مجبور باشی در سکوت،سالها با این درد زنگی کنی...

نمی دونی حلقه زدن دستای ناپاکی دور گردن عشقه پاکت چقدر ویران کنندست...

نه نمی دونی... چه دردیه شکستن...ویران شدن...و هر لحظه سوختن...اما جرات فریاد زدن نداشتن...

 

 

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت23:2توسط سما | |

قشنگ ترین بوسم تقدیم به تو عزیز ترینم

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت22:55توسط سما | |

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت22:14توسط سما | |

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت22:6توسط سما | |

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت22:4توسط سما | |

...

قانون زندگی ام بهم خورد، از لحظه ای که به قلبم آمدی

...

نمیدانم چرا میگیرد نفسهایم

نمیدانم چرا اینگونه میریزد اشکهایم

میگویند اینها همه درد های عاشقیست ،

نمیدانم حرف دلم را باور کنم یا حرف آنها را ،

شاید این هم یکی از درد های همیشگیست

میترسم از آن روزی که رهایم کنی ،

شاید فکر کنی که محال است قلبت را از قلبم جدا کنی

این روزها کار همه بی وفاییست

تا این حد هم نباید مرا به یک عشق ماندگار مطمئن کنی

تو خواستی مرا به خودت وابسته کنی

تو خواستی قلبم را اسیر قلب پاکت کنی

دیگر محال است بتوانی مرا از خودت سیر کنی

!

این قلبی که در سینه دارم آن قلب تنها نیست

حال و هوای من مثل گذشته ها نیست

حالا دیگر وجودم نیز مال خودم نیست ،

این اشکهایی که میریزد از چشمانم، دست خودم نیست

این دلتنگی ها و بی قراری هایم حس و حال همیشگیست

قانون زندگی ام بهم خورد ، از لحظه ای که تو آمدی

آمدی و شدی همه زندگی ام ،

هستم تا آخرین نفس با تو، ای تنها بهانه نفس کشیدنم

!

 

روز و شبم شدی تو ،از آن لحظه که آمدی

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت21:53توسط سما | |

..


 

 

آرزو دارم همیشه در کنارم باشی ، یار و یاورم باشی ،سرپناهی برای !

آرزو دارم تکیه گاهم باشی ، من دردی در سینه باشم و تو دوایم باشی

!

آرزو دارم همه هستی ام باشی ، زندگی به کامت باشد و همیشه شاد باشی

!

آرزو دارم تنها برای من باشی ، قلب من در سینه ی تو و قلب تو

در سینه ام باشد و ما هر دو در قلب هم باشیم

!

آرزو دارم که به آرزوهایت برسی ، تو خوشبخت باشی و من نظاره گر باشم

!

من که از دار دنیا تنها تو را دارم ، آرزو دارم همیشه با من باشی

!

من که از تو چیزی جز وفا نمیخواهم ، آرزو دارم همیشه با وفا باشی

!

آرزوهایم را زنده کن ای عشق من ،اگر روزی از هم دور بودیم،

مرا همیشه در کنار خودت حس کن

!

من که هر جا میروم ، با تو هستم ، گرچه در کنارم نیستی اما تنها نیستم

!

آن قلب مهربانت هوای مرا دارد ، میگویم دوستت دارم ، برایم میتپد

!

آرزو دارم همیشه قلبت به عشق من بتپد، نمیگذارم غم بیاید و قلبت را بشکند

!

ای تنها آرزوی من ، آرزو دارم روزی بیاید که دیگر هیچ آرزویی جز

همیشه با هم بودن در دلهایمان نباشد

 

این قلب عاشقم باشی

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت21:53توسط سما | |


است، افکاری که به هیچ دردی نمی خورند.

زندگی هنر نقاشی کردن است بدون استفاده از پاک کن سعی کن همیشه طوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی نیازی به پاک کن نداشته باشی

.

اگه تو خدا را فراموش کردی این رو بدون اون هرگز تو رو فراموش نمی کنه


چون دوست داره

خوشبختی و بدبختی برای یه مرد شجاع مثل دست راست و چپش می مونه

.
اون هر دوشونو به کار می‌بره

مردم به همان اندازه خوشبخت اند که خودشان تصمیم میگیرند. خوشبختی به سراغ کسی میرود که فرصت اندیشیدن در مورد بدبختی را نداشته باشد. دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی

 


عشق را دوست دارم ولی نه در قفس
بوس را دوست دارم نه در هوس

تو را دوست دارم تا آخرین نفس
تو مرا می خوانی من تورا ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی تا ابد در دل من می مانی

دگر حس شقایق را نداری


هوای قلب عاشق را نداری
واز چشمان خونسرد تو پیداست که شور عشق سابق را نداری

به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت

.!

من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام

....
آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام

فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست

در اندرون همه ما خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند


دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است
اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد


آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !
صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم

باغبان ز من آزرده مشو غنچه نچیدم ……پاره های جگر است اینکه به دامن دارم


قلب من به اندازه ی دست مشت کرده ام است….من در عجبم که تو با این همه عظمتت چگونه در آن جای گرفتی؟…چنان جای گرفتنی که تا ابد خیال رفتن نداری..

 


با تو دارد گفت و گو شوریده مستی…مستم و دانم که هستم من
ای همه هستی ز تو…آیا تو هم هستی...؟؟!

کاش رویاهایمان روزی حقیقت می شدند تنگنای سینه ها دشت محبت می شدند سادگی، مهر و صفا قانون انسان بودن است کاش قانون هایمان یکدم رعایت می شدند اشکهای همدلی از روی مکر است و فریب کاش روزی چشمهامان باصداقت می شدند گاهی از غم می شود ویران دلم، ای کاش بین دلها غصه ها مردانه قسمت می شدند


گر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحررنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است

 

خوش است اندوه تنهایی کشیدن اگر باشد امید باز دیدن

 

عاشقانه ترین نگاهم را روی قایقی از باد نشاندم وپارو زنان سوی تو فرستادم وقتی به ساحل نگاه تو رسید تو چشمانت را بستی و قایقم ، غرق شد

 

اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم

 

تو مرا می فهمی من تورا می خواهم و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است

لازمه ی خوشبختی جذب کردن چیزهای تازه نیست، بلکه حذف کردن افکار کهنه

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت21:52توسط سما | |

پنجره را باز میکنم

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم


طلوع را میبینم و غروب غمها را فراموش میکنم
از اینکه در قلبم هستی و عشق منی افتخار میکنم
دلم برایت تنگ شده عزیزم ، این را اعتراف میکنم
نگذار که با حسرت یک لحظه گرفتن دستهایت بمیرم.
میترسم بمیرم و نتوانم به تو ثابت کنم که عاشقت هستم ،
میترسم روزی بیایی و بگویی که من لایقت نیستم.

این هوا ، هوای دلگیریست ، فصل قلبم پاییزیست

.
آسمان قلبم ابریست ، دلم گرفته ، این چه دردیست.

 


عم به استقبال آمدنم نشسته ، قایق امیدم به گل نشسته ،
تمام درهای قلبت به رویم بسته ،
مرا تنها نگذار ، به خدا دلم گرفته
بشنو دردهای مرا بغض گلویم را گرفته ...

 


به یادت هست فریاد دوستت دارم را
به یادت هست از اول کوچه دویدن، به شوق در آغوش کشیدن من را
میگفتی میخواهم دنیا نباشد اما مرا داشته باشی
یک لحظه نیز نیامده که بدون من نفس کشیده باشی
حالا من هستم و نگاهی خسته ، به چه کسی بگویم دردهای این دل شکسته
به خدا تو حال مرا نداری، تو جای من نیستی و قلب شکسته در سینه نداری

 

بگذار اشک بریزم نگو طاقت دیدن اشکهایم را نداری ،


این خزان با تو بهاری شده ، دلم برایت تنگ شده ،
در کنار تو بودن تنها آرزویم شده ، نامت ورد زبانم شده ،
عشق تو بهانه ای برای بودنم شده ، رفتنت کابوس هر شبم شده .

 


یادش بخیر زمانی که عشق بود و عاشقی
مجنون جان میداد برای لیلی.
یادش بخیر زمانی که وفا بود و صداقت
دلتنگی و انتظار نیز که جای خودش بود ، بماند...
سکوت سهم این لحظه عاشقانه ،
در قلبم فریاد میزنم عشق من دوستت دارم صادقانه


برو که ارزش من بالاتر از تو است ،
تمام غصه های دلم از عذاب لحظه های با تو بودن است.
ای دنیا لحظه ای سکوت کن که من فریادی در سینه دارم
(
دوستت دارم عشق من )

 

تو را میخواهم ، به تو نیاز دارم ،

 

من و تو در کنار هم ، تو در آغوش منی و من غرق در احساساتم

 

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت21:52توسط سما | |

!

بگذار خیره شوم به چشمهای زیبای تو ،

نمیبخشم چشمهایم را اگر لحظه ای جز چشمانت خیره شوند به اطراف تو

روز به روز که میگذرد بیشتر قدر روزهایی که گذشته را میدانم ،

لحظه به لحظه با تو غنیمت است ، تمام روزهایی که گذشته مقدس است ،

بگذار تعظیم کنم در برابر عشق پاک تو

...

کسی که نمیداند عشق چیست ، تو فهمیدی عاشق واقعی کیست ،

باز هم تکرار میکنم مثل تو در این دنیا نیست

!

عزیزم قدر تو را بیشتر از همیشه میدانم ، همیشه وقتی میبینم تو را،

با تمام وجود دوست داشتن را از چشمانت میخوانم

نجات دادی مرا از زندان غمها ، زمانی که تنها بودم

عاشقانه صدا کردی مرا از آنجا که درگیر سکوت بودم

من که وقتی تو را دیدم مات و مبهوت بودم ، باور نمیکردم تو را به دست آورده ام،

باور نمیکردم با تو به سرزمین عشق و احساس آمده ام

روز به روز که میگذرد ، مثل امروز ،از دیروز عاشقتر میشوم

!

 

روز به روز که میگذرد بیشتر عاشقت میشوم

این لحظه های عاشقانه که میگذرد بیشتر محو عشق بی همتای تو میشوم

کسی نیست مانند تو ، گرچه نمیگردم به دنبال یکی مثل تو،

اما اعتراف میکنم که یار وفاداری نیست در دنیا غیر از تو

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت21:51توسط سما | |

.
نفس کشیدنم مدیون توام ، من گرفتار توام ، به خدا تا آخرین نفس وفادار توام.

تا چشمانت را دیدم دلم لرزید


 


تا تو را دیدم دیگر چشمهای جز تو کسی را ندید
پرنده ی تنها از قفس دلم پرید
قلبم صدای تپشهای قلبت را شنید ، سرنوشت لبخندی زد و گفت شما عاشقید. عاشق گلی هستیم که سالها در جستجوی او گشته ام ،
با چشمهای خیس به او رسیدم
او را از شاخه اش نچیدم تا خشک نشود ، مثل قلب من پر پر و شکسته نشود
.
در همانجا برایش مردم و گفتم همانجا خاکم کنید ،

تا وقتیکه مردم با نام او رهسپارم کنید !

اینگونه مرا نگاه نکن ، فکر کرده ای که از نگاهت خسته میشوم ،


نه عزیزم بیشتر از اینکه هستم عاشقت میشوم
پس آنقدر نگاهم کن ، تا دیوانه شوم ،
باز هم نگاهم کن تا از حال بروم و فدای عشقت شوم.

چرا به بیراهه میروم ، دلم گرفته ،


به دنبال آشیانه میروم ، آشیانه من کجاست ،
دل من خسته و تنهاست ، کسی میشوند فریاد مرا ،
نه عزیزم اینجا سرزمین غمهاست.

نا امید نشو ، که امیدت از همین دور دستها نیز پیداست ،


عمر عشق زودگذر نیست ، تا آخر دنیاست.
در مرام عشق رفتن نیست ، در مرامش دلشکستن نیست

تو شکوفه ای در کویر دلم هستی


تنها یار و همدم و زندگی ام هستی،
چه بخواهی ، چه نخواهی تا ابد در قلب من هستی.
تو برایم بهترین هستی ، دنیا را نمیخواهم ، تو زندگی من هستی

حالا تو هستی و آسمانی پر ستاره


قلبم مثل گذشته تنها نیست ، نفس گرفته است دوباره
حالا تو هستی و دل پر از احساس من
تو در آن طوفان پر از درد شدی یک قایق نجات برای من

مرا تنها نگذار ، تازه گل همیشه بهاری مثل تو را پیدا کرده ام ،


 


آنقدر در جاده های بی کسی گشته ام که همسفر مهربانی مثل تو را یافته ام نمیدانم در این زمانه باید به چه کسی دل بست ، این سوی زندگی من هستم ،
آن سوی دیگر قلبهای مست.
دوباره قطره ای دیگر از اشک بر گونه ام نشست ،

و باز هم شکست قلبی که به امید بودنت به انتظار فردا نشست .

اگر یاد تو نبود ، حال من از تنهایی گرفته بود ، اگر تو نبودی ،


دلم به چه کسی خوش بود.
دلم به تو خوش است ، که تو هستی و دلم در پی تو است .

 

 

دلتنگم برای تو ، زندگی ام فدای تو ، این قلبم هدیه ای ناقابل ، تقدیم به تو

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت21:51توسط سما | |

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:57توسط سما | |

میاد یه روزی که دلت تنگ بشه باز برای من

تو روز خوش نمیبینی در میاری اشکای من

هر روز ازت دل میکنم دوباره عاشقت میشم

نفرین نمیکنم ولی نمیدونی چی میکشم

نه میتونم باهات باشم

نه میتونم ولت کنم

دلم میگه اون روز میاد که تورو مهربون کنم

کیو داریزجرش میدی

یکی که عاشقه تو بود

یکی که هم خونه ی تو دستاش تو دستایه تو بود

یکی  که از دنیا فقط یه دل خوشی مونده براش

دل تنگه اون میشه بازم دلی که تنگ مونده براش

اما همش خیاله که دوباره مهربون بشی

خلاصه که ترسم اینه طعمه ی اینو اون بشی

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:48توسط سما | |

 

ولی یادت اجازه نمیده

 

نمیتونم فراموشت کنمم

 

اخه عشقت از یادم نمیره

 

شاید چند روزی بگذره

 

توهم یکم اروم بشی

 

شاید اگه چند وقت نبینیم

 

تو داغون تراز من بشی

 

 

منم مثل تو درگیره یه عشق تازه ام

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:46توسط سما | |

چرا با خاطه ها تنهام گزاشتی

شایدم دروغ بودن دوسم نداشتی

غمو غصه تو دلم موندگاره

میدونم که گرییه هام فایده نداره

دل بیقراره طاقت  نداره

 میخوام بگیرم گل نازمو دوباره

خداخدایا دل من اروم نداره

خداخدایا دل من یه بیقراره

بیا برگرد بیتو تنهام

بیا برگرد بی تو تنهام

 بیا برگرد بی تو تنهام

کاش تو هم یکم منو دوسم داشتی

اما خوب دیگه همه چی تموم شده ...

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:46توسط سما | |

 

 

تو میدونی دستای تو سرده بدون دست من

 

 

 

 

باید که از اینجا برم تا نبینی شکست من

 

 

 

 

یه روزی از همین روزا میرم یه جای بی نشون

 

یه جا که پیدام نکنی بشی واسم بلای جون

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:44توسط سما | |

 

 

 

نیس

 

 

چه بده تنها شی وقتی

هیچکسی هم قدمت نیس

میگن هیچ عشفی تو دنیا

مثه عشق اولین نیس

 

میگذره یه عمری اما

از خیالت رفتنی نیس

 

داغ عشق هیچکی مثل اون

که پس میزندت

 

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:41توسط سما | |

 

 

 

چشات ارامشی داره

که تو چشمای هیچکی نیس

میدونم که توی قلبت

جز من جای هیچکی نیس چشات ارامشی داره که دورم میکنه از غم یه احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کم کم

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:40توسط سما | |

سراز کاره چشمات کسی درنیاورد

 

 

که هرکی تورو خواس

 

یه روزی بد اوورد

 

 

واسه این دل من

 

واسه قلبه خستم

 

 

 منی که غرورو تو چشمات شکستم

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:38توسط سما | |


 
بی تو امشب دارم اتیش میگیرم

 

تو نباشی تک و تنها میمیرم

دل تنگم دیگه طاقت نداره

با خیالت دوباره جون میگیره

تو نخاسی که به یادم بمونی

تو سکوت شب سردم بخونی

تو میخاسی پا بزاری روی قلبم

که شکستی دلمو خوب میدونی

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:37توسط سما | |

دوستیه ساده ما غیره معمولی شد

 

 

نمیدوونم اونروز تو وجودم چی شد

 

بین ما کی بیشتر

 

عاشق من یا تو

 

هرچی شد از حالا

 

 همه چیزش با تو

+نوشته شده در جمعه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت15:37توسط سما | |